نظریه های خلاقیت

تعریف خلاقیت در طول سالها تغییرات بسیاری کرده است و در جواب سوال خلاقیت چیست، هرکس تعریف و برداشت خود را از این مفهوم ارایه داده است. با این حال خلاقیت پدیده‌ای است که با آن چیزی نو و ارزشمند به وجود می‌آید. خلاقیت آن‌جایی که شما فرصت ایجاد ایده ها، راه‌حل‌ها و رویکردهای جدیدی را دارید، وارد بازی می‌شود و این باور وجود دارد که همه افراد به این منبع دسترسی دارند.

بهترین راهکار برای شناخت یک موضوع بررسی سیر تاریخی آن است. پس برای آنکه بتوانیم مفهوم خلاقیت را بهتر بشناسیم، لازم است که به بررسی نظریه های خلاقیت بپردازیم. ما در این مطلب قصد داریم که به صورت اجمالی و کوتاه به مهم ترین نظریه های خلاقیت بپردازیم.

همترین نظریه های خلاقیت کدامند؟

کارشناسان، محققین و صاحب ‌نظران حوزه خلاقیت در طول تاریخ نظریه های مختلفی را در خصوص تعریف خلاقیت داده‌اند که مهم‌ترین و مشهورترین این نظریه های خلاقیت شامل موارد زیر باشد:

1- تفکر واگرا و تفگر همگرا:

این تفکر نخستین بار توسط شخصی به نام جی پی گیلفورد ارایه شد که آن را در کتاب طبیعت انسان خود در سال 1967 مطرح کرد. او معتقد بود که بهترین راه داشتن یک ایده خوب، ایجاد ایده های بسیار است. بدین معنی که ایده های فراوان گام اول برای رسیدن به سطح بالایی از مهارت خلاقیت است. این نکته را باید به خاطر بسپاریم که نخستین پاسخ ها در خلاقیت بسیار بدیهی بوده و نباید با آن‌ها خلاقیت ما متوقف شود. 

تفکر واگرا (Divergent thinking):

واگرایی به معنی ایجاد یا خلق ایده های بسیار و متنوع برای مسئله است. مسئله ای که از زوایای مختلف و فراوان مورد بررسی قرار گیرد. همچنین می توان این گونه معنی کرد، تفکر واگرا یعنی ایجاد تغییر در صورت مسئله و خلق ایده های مختلف و متفاوت. از جمله اسامی که توسط دانشمندان به آن داده شده، تفکر منعطف یا تفکر سیال است.  

نظریه های خلاقیت

تفکر همگرا (Convergent thinking):

در مقابل واگرایی، تفکر همگرا است. این تفکر فقط بر نگهداری ایده های خوب و تمرکز بر آنها تاکید دارد. اگر بخواهیم به صورت کلی این تفکر را معنا کنیم بدین گونه است: دادن پاسخ صحیح به یک سوال بدون به کاربردن سطح بالایی از قدرت خلاقیت. یکی از مثال هایی خوبی که بتوان در این مورد زد، سوالات چهارگزینه ای در امتحانات است. هدف تفکر همگرا چیزی نیست، به جز یافتن یک پاسخ برای هر مسئله. 

نظریه های خلاقیت

2- تئوری پرورش (Incubation):

دراین نظریه ایده یا حل مسئله را به کلی کنار می‌گذاریم. این به کنار گذاشتن در نهایت موجب خلق دیدگاه جدیدی در مورد مسئله می‌شود. والاس در این مورد تحقیقی تجربی انجام داد و مدلی پیشنهاد داد که منجر به این نتیجه شد: هنگام حل مسئله برای مدتی آن را به کنار گذاشته و از آن فاصله بگیرید، به مرور این کار موجب یافتن راه حل های بهتر می‌شود. همچنین وآرد چگونگی کمک این نظریه به حل خلاق مسئله را بیان می‌کند. طبق شواهد تجربی خود توضیح می‌دهد که تئوری پرورش خلاقیت موجب آن می شود که حل کننده مسئله بتواند راه‌حل های نادرست را از ذهن و کار خود حذف کند. 

3- تئوری تکاملی خلاقیت (Honing theory):

لیان گبورا این تئوری را این گونه بیان کرد: خلاقیت زمانی به وجود می آید که فرد جهان‌بینی خود را سازماندهی و پرورش دهد. بدین معنی که خلاقیت در اصل پرورش یا بازآفرینی جهان‌بینی شخصی است. با این حال، تئوری تکاملی خلاقیت علاوه بر نتایج قابل مشاهده، بر بازسازی شناخت درونی و جهان‌بینی در فرآیند خلاقیت تاکید دارد.

4-نظریه خلاقیت نبوغ ذاتی (Genius):

باور این نظریه بر این است که خلاقیت امری ذاتی است و قابل آموزش نیز نیست. در حالی که امروزه کاملا خلاف آن ثابت شده که خلاقیت هم قابل آموزش و هم قابل پرورش و تقویت نیز است.

5- نظریه خلاقیت رفتارگرایان(Nothing new): 

در این نظریه تاکید بر آن است که هیچ پدیده‌ای جدید نیست، بلکه مجموعه عناصر قدیمی هستند که در لباس جدید و تازه ظهور کرده‌اند. این گروه، اصل و مفهوم خلاقیت را در تمامی طول تاریخ، ترکیب اجزا و عناصر موجود در یک ماهیت کلی جدید و نو می‌پذیرند.

6- نظریه افزایشی خلاقیت (Incremental):

پیروانی که بر این عقیده استوار هستند ، معتقدند خلاقیت  و راه‌های جدید و خلاق طی فرآیندی که به تدریج تکمیل، کنترل و هدایت می‌شود و به ذهن انسان خطور می‌کند، به وجود می‌آید.

7- تئوری تعامل ضمنی، آشکار (The implicit-explicit interaction theory):

هلی و سان چهارچوبی را برای حل خلاق مسئله طرح ریزی کرده‌اند که شامل پنج قانون زیر است:

  • تفاوت بین دانش ضمنی و آشکار و همزیستی آنها
  • وجود همزمانی تعاملات ضمنی و آشکار در انجام کارها
  • یکپارچگی نتایج تعامل ضمنی و آشکار
  • ارایه زاید دانش ضمنی و آشکار
  • روند تکراری و احتمالا دوسویه

 

8- نظریه ناگهانی خلاقیت (Aha):

خلاقیت

برخی بر این عقیده پایبند هستند که خلاقیت پدیده‌ای اتفاقی است . در اثر یک اتفاق خوشایند رخ می‌دهد. نمی‌توان آن را به وجود آورد یا ایده‌ای را با روش های مختلف در درون ذهن فرد پدیدار کرد بلکه در اثر یک اتفاق یا رخداد که ایده یا به بیانی دیگر جرقه ای به نام ((آهان!)) در ذهن انسان تشکیل می‌شود. این نظریه خلاقیت و راهکارهای خلاق را بدون برنامه ریزی و پیش بینی به صورت غیرقابل کنترل، غیرمترقبه و ناگهانی می‌داند.

نتیجه‌گیری

تمامی نظریه های خلاقیت که در بالا که آورده شد،  به صورت عمده با یکدیگر در تناقص و تضاد هستند. با این حال، از نظری درست و از نظری دیگر نادرست و ناقص هستند. این نکته باید فراموش کنیم که خلاقیت جزیی از بشریت است و هر آن کس که بتواند آن را پرورش دهد، به طور قطع درهای جدیدی از دنیای اطرافش را می‌بیند. همان طور که بسیاری افرادی که تاثیری موثر و کارآمد در طی تاریخ بشری به بدین جای کار داشته‌اند.