امروزه با توجه به اهمیت و تاثیر خلاقیت و نوآوری در ابعاد مختلف حیات بشری و سامان‌دهی امور متختلف، اندیشمندان تکنیک هایی را به عنوان ابزار کمکی به وجود آورده اند که افراد با به کارگیری آنها قادر باشند ساختار فکری خود را آگاهانه تغییر دهند و این تکنیک ها را تکنیک های خلاقیت نام گذارده‌اند. می توانید چند تکنیک خلاقیت را نام ببرید؟

برخلاف تصور گذشته ثابت شده است که خلاقیت به عنوان یک نوع شیوه زندگی و رمز و کلید موفقیت در تمام عرصه های زندگی فردی و اجتماعی امری اکتسابی و قابل آموزش است. آموزش خلاقیت علاوه بر مبانی نظری نیازمند برگزاری کارگاه های آموزشی است. 

خلاقیت را می‎توان روشی برای حل مسایل دانست، به این معنی که در واقع فرد خلاق به کمک مهارت خلاقیت خود دائما در حل راه حل یابی برای مشکل و نیاز خاصی به سر می‎برد. البته این بدان معنی نیست که خلاقیت راتنها در حل خلاقانه مساله بدانیم یا آن را به این صورت تعریف کنیم چن بعضی اوقات فرد خلاق بدون در نظر گرفتن نیاز یا مشکل خاصی چیزی را کشف می‌کند و سپس به جست و جوی موارد مصرف آن می‌پردازد.

از آن جا که بیشتر خلاقیت ها در حل مساله دیده شده است بسیاری از تکنیک های خلاقیت جهت تقویت و کمک به مراحل مختلف فرایند حل خلاق مساله طراحی شده‌اند. فرایند حل خلاقانه مساله شامل هشت مرحله است:

  1. تجزیه و تحلیل محیطی 
  2. تشخیص مشکل (با استفاده از تفکر شهودی)
  3. شناسایی مشکل (بااستفاده از تفکر منطقی)
  4. فرضیه سازی
  5. ایجاد شقوق مختلف
  6. ارزیابی و انتخاب
  7. اجرا
  8. کنترل

در اینجا قصد داریم که به دو نوع از تکنیک های خلاقیت پر کاربرد به کمک ما می‌آیند، معرفی و بررسی و نام ببریم.

توفان فکری

الکس اسبورن دریافت که آنچه جریان نظرات خلاق را سد‌ می‌کند، موانع خلاقیت است. به این منظور قوانین توفان فکری را به عنوان راهی برای غلبه بر این موانع مطرح کرد. البته نه برای همه اوقات، بلکه برای یک مدت کوتاه بیست یا سی دقیقه‌‌ای. استدلال او این بود که همه ی مردم نمی‌توانند عاداتی را که یک عمر با آن‌ها بوده، یکباره کنار بگذارند اما اگر قالب و چارچوبی برای آنها تعیین شود، می‌توانند برای مدت کوتاهی آن موانع خلاقیت را کنار بزنند وو اجازه بدهند که خلاقیت نهفته آنان بروز کنند.

طوفان فکری روشی است برای واداشتن گروهی از افراد به ارایه بسیاری از نظرات در مدت زمانی کوتاه. گرچه این روش به ظاهر ساده و آسان به نظر می‌رسد اما در واقع نیاز به تمرین و تکرار زیاد دارد تا بتوان در آن مهارت یافت. این تکنیک خلاقیت شامل قوانینی است که باید آن‌ها را یاد بگیریم.

قوانین توفان فکری

  1. هیچ گونه انتقاد نباید از هیچ نظری که در خلال جلسه ارایه می‌گردد، صورت پذیرد. این موضوع برای غلبه بر موانعی که می‌تواند باعث ایجاد فرایند خلاقیت در افراد شود، ضروری است. برای اینکه قاون عدم انتقاد واقعا موثر واقع شود باید نه تنها شامل گفتارهای ما گردد بلکه حرکات و افعال غیرکلامی ما نیز در نباید در برگیرد. زیرا حرکات انتقادی نیز می‌توانند مخرب و بازدارنده باشند. علاوه بر این انتقاد نسبت به افکار خود و به عبارت دیگر خود سانسوری شاید بزرگترین نوع انتقاد به خود به شمار رود.
  2. پرسه زنی خیال و به اصطلاح ((با دنده خلاص رفتن)). این قانون ما را به بروز دادن نظرات اتفاقاتی که در سر داریم، تشویق می‌کند. مهم نیست که این نظرات ظاهرا چقدر غیرعملی به نظر می‌رسد.
  3. ارایه حداکثر تعداد نظرات ممکن توفان فکری در وهله اول بیشتر یک موضوع کمی است تا کیفی.
  4. هر نظریه ای که مطرح شود بای به صورت مکتوب درآید. این قانون بیان می‌کند هرقدر هم که نظریه ظاهرا غیرعادی به نظر برسد یا حتی اگر شبیه قبلی ولی به گونه‌ای دیگر بیان شده باشد، باید یادداشت شود. علاوه بر این باید فهرست نظرات در همان حالی که روی هم انباشته می‌شود برای اعضا جلسه قابل مشاهده باشد.
  5. تکوین نظرات قبل از ارزیابی. منظور از تکوین نظرات، پرورش یافتن، پخته شدن و حلاجی شدن نظرات است. این فرایند تضمین می‌کند که ما نظرات را پیش از آن که واقعا فرصت فکر کردن درباره آنها داشته باشیم، مورد قضاوت قرار نمی‌دهیم. گروه های حل مساله معمولا نظرات ارایه شده در جلسه توفان فکری خود را به مدت یک هفته پرورش می‌دهند – درست همانطور که که مرغ روی تخم می‌نشیند تا جوجه‌ها تکوین یابند – و در جلسه بعد با جزییات بیشتری از توفان فکری به فهرست نظرات می‌پردازند تا ببینند آیا در خلال هفته ای که گذشت نظرات جدید دیگری به ذهن کسی خطور کرده است یا نه.

 جلسه طوفان فکری

یک جلسه توفان فکری با یک گروه 6 تا 12 نفره، یک سرپرست یا هماهنگ کننده و یک منشی تشکیل می‌گردد و همه آنها در خلق نامحدود ایده ها درباره موضوعی معین دخیل هستند. گروه حداقل باید 6 نفر و حداکثر 12 نفر باشد تا بتوان به تعداد زیاد ایده جذب نمود.

سرپرست یا هماهنگ کننده معمولا قبل از تشکیل جلسه انتخاب می‌شود و قبل از جلسه موضوع مورد نظر توسط او به اطلاع اعضای گروه می‌رسد. گروه ها را می‎توان بسته به هدف از زمینه های کاری مشابه یا مختلف تشکیل داد. سرپرست در ابتدا جلسه قوانین فکری، موضوع مورد بحث و اهداف جلسه را به اطلاع گروه می‌رساند و سپس درخواست می‌کند تا برای مساله مطرح شده، راه حل بیابند.

تکنیک شش کلاه فکری (Six Thinking Hats)

تکنیک شش کلاه فکری که مبدع آن دکتر اردوارد دوبونو است یکی از تکنیک های خلاقیت مفید و معتبری است که کاربرد و آثار بسیار متنوعی  در اجتماع، سازمان، خانواده و فرد دارد.  در بسیاری از سازمان ها و خانواده ها این تکنیک و قواعد بازی آن به صورت زبان مشترک در آمده که بسیار اثربخش است.

به طور کلی این تکنیک خلاقیت  شش جنبه یا سبک فکری را تعریف کرده و برای هر کدام کلاه رنگی خاصی را به عنوان سمبل تعیین می‌نماید تا به وسیله آن بتواند به طور روشن و سریع  از سبک فکری (گرایش، حالت، احساس، فکر، موضوع، نگرش) خود آگاه شد، آن تغییر داد یا آن را به دیگران اعلام کرد. همچنین می‌توان به این وسیله از سبک فکری دیگران آگاه شد و از آنها خواست که آن را عوض کنند. البته با کمی دقت در اصطلاح ((کلاه خود را قاضی کن)) متوجه می‌شویم که به نوعی چنین روشی در فرهنگ ایرانی وجود داشته است.

قبل از توضیح بیشتر راجع اهداف، آثار و روش اجرای این تکنیک لازم است که تعریفی مختصر در خصوص هر رنگ و سبک فکری مربوط به آن ارایه گردد تا مفهوم مباحث بعدی گویاتر شود. در این تکنیک به منظور تسهیل و تسریع یادآوری رنگ کلاه متناسب با سبک فکری مربوط انتخاب شده است.

کلاه سفید: چون رنگ سفید خنثی ئ منفعل است کلاع سفید با موضوعات و شکل‌های انفعالی سر و کار دارد. برای همین هیج گونه قضاوتی فقظ واقعیت مورد جست و جو قرار می‌گیرد.

کلاه سرخ: چون رنگ سرخ نشانه خشم و شور و هیجان است کلاع سرخ بیان گر بینشی هیجانی است و لذا فقط به جنبه های احساسی ئ غیراستدلالی توجه می‌شود.

کلاه سیاه: چون رنگ سیاه نشانه افسردگی و منفی است، کلاه سیاه بیانگر جنبه های منفی و بدبیانه است. 

کلاه زرد: چون که رنگ زرد آفتابی , مثبت است کلاه زرد بیانگر جنبه های مثبت و خوشبینانه است.

کلاه سبز: چون رنگ سبز نشانه گیاهان، رویش درختان، بارور، طراوت و زندگی است. کلاه سبز بیانگر خلاقیت و فکر های تازه است.

کلاه آبی: چون رنگ آبی نشانه سردی و رنگ آسمان بالای سرمان است، کلاه آبی بیانگر تنظیم و سازماندهی فرایند برنامه ریزی برای تفکر و استفاده است کلاه دیگر است به عبارت دیگر کلاه آبی کلاه نظارت است.

برای یادآوری بهتر و سریع‌تر می‌توان شش کلاه فوق را به صورت سه جفت مخالف هم در نظر گرفت، سفید و سرخ، سیاه و زرد، سبز و آبی.

نکات شش کلاه فکری

اصولا تکنیک خلاقیت شش کلاه فکری بر پایه این تئوری ایجاد شده که ((اگر نقش متفکر را بازی کنید، متفکر می شوید)) برای همین بدین ترتیب طراحی شده است که فرد در اثر تعویض کلاه های فکری، نقش را در گروه تغییر می‌دهد و نهایتا تنوع و کثرت این تغییرها باعث رشد خلاقیت فرد می‌شود. به عبارت دیگر هنگامی که فردی دارد نقشی را بازی می‌کند فکرش از من خود یا قالب های ذهنی خود جدا شده و به سمت نقش هدایت می‌شود.

این تکنیک خلاقیت به ما چیزهایی می‌آموزد که اگر می‌خواستیم خودمان به آن بیندیشیم بایستی من خود را خطر می‌آنداختیم. چون در تمرین خلاقیت با شش کلاه فکری افراد احساس می‌کنند در یک بازی با قواعد تعریف شده ای شرکت کرده‌اند بنابراین بدون موضع گیری و تعصب به راحتی وقتی به آنها گفته می‌شود کلاه مشکی را از سرت بردار و کلاه زرد به جایش بگذار قبول کرده و بدون هیچ گونه فشاری به شخصیت خود روش فکری یا حالت خود را عوض می‌کنند. در حالی که در شرایط معمولی چنین درخواستی ممکن بود در حکم بی احترامی، اعتراض، تحکم و... تلقی شود و باعث موضع گیری، مخالفت، انفعال یا واکنش منفی و صدمه روحی گردد.

باید توجه داشت در این تکنیک، تغییر سبک فکری (کلاه) به مجرد اشاره یا درخواست، امکان‌پذیر نیست. این موضوع مهم است که اگر کلاه خاصی مسلط شود یا تقاضا می‌شود افراد تلاش آگاهانه ای برای اندیشیدن به آن سبک انجام دهند. در این تکنیک خلاقیت لازم است گهگاهی کلاه های افراد را مورد شناسایی و از آن‌ها تفکر به سبک خاصی را در خواست کنید. چون تنها دانستن نوع کلاه  فرد از طریق دقت در صحبت هایش کافی نیست بلکه آنچه اهمیت دارد، ((تلاش منظم و آگاهانه برای پیگیری و استمرار یک سبک فکری است.))

دو هدف کلی تکنیک خلاقیت شش کلاه فکری

این تکنیک خلاقیت بر اساس دو هدف اصلی و کلی زیر طراحی شده است:

  • ساده کردن تفکر: از طریق محصور کردن اندیشه، برای اینکه انسان بتواند در هر زمان فقط به یک چیز فکر کند یا در یک حالت قرار گیرد. اندیشنده به جای توجه همزمان به عواطف، منطق، اطلاعات، امید و خلاقیت می‌تواند جداگانه به هر یک از آن‌ها بپردازد و بدین ترتیب تفکری ساده تر، دقیق تر، شفاف تر، سریع تر، اثربخش تر خواهد داشت.
  • فراهم کردن زمینه برای به جریان انداختن تفکر ( تغییر الگوهای ذهنی): اگر کسی در جلسه مرتب منفی باقی کند، می‌توان از او خواست کلاه سیاه خود را کنار بگذارد و به جای آن از کلاه سبز یا رنگ دیگری استفاده کند. بدین ترتیب بدون اینکه غرور و شخصیت او جریحه دار کرده باشیم، زمینه برای تغییر جهت و زاویه دید او فراهم می‌کنیم. در واقع شش کلاه تفکر در حکم نوعی تابلو راهنما برای تغییر مسیر و روش فکری هستند تا فرد بتواند بدین وسیله عواطف را از منطق و خلاقیت را از اطلاعات و مانند آن جدا کند. نمودار